■ کارایی تحریک مغناطیسی مغز rTMS به همراه فیزیوتراپی برای کاهش اسپاستیسیته اندام فوقانی در بیماران مبتلا به سکته مغزی
توجه: این مقاله تحقیقی است و خانواده میتوانند فقط نتیجه گیری این تحقیق را پایین تر که متن برجسته هست مشاهده نمایند.
هدف این تحقیق ارزیابی کاراییrTMS مهاری برای کاهش اسپاستیسیته اندام فوقانی بعد از سکته مغزی مزمن بود.
در این تحقیق تصادفی با شم کنترل و ۴ هفته پیگیری که در یک بیمارستان پژوهشی انجام شد، ۲۰ بیمار مبتلا به اسپاستیسیته اندام فوقانی بعد از سکته مغزی وارد تحقیق شدند.
گروه تجربی rTMS را دریافت کردند که به کرتکس حرکتی اولیه سمت سالم (۱۵۰۰ پالس، ۱ هرتز، %۹۰ آستانه حرکتی استراحت اولین عضله بین استخوانی دورسال ) اعمال شد. بیماران ۱۰ جلسه، ۳ روز در هفته به همراه فیزیوتراپی (PT) درمان شدند. گروه کنترل، تحریک شم و فیزیوتراپی دریافت کردند.
پیامدها قبل از درمان، بعد از درمان، و ۴ هفته بعد اندازه گیری شدند. تفاوت کلینیکی مهم به صورت کاهش اسپاستیسیته بر اساس مقیاس اصلاح شده اشورث به اندازه یک درجه یا بیشتر تعریف شد.
نتیجه تست فریدمن نشان داد که فیزیوتراپی در کاهش معنی دار اسپاستیسیته اندام فوقانی بیماران فقط وقتی که با rTMS همراه شود موثر است. در گروه تجربی، %۹۰ بیماران پس از درمان و %۵۵/۵ پس از ۴ هفته پیگیری کاهش درجه اسپاستیسیته به اندازه یک درجه یا بیشتر را نشان دادند که نمایانگر تغییر مهم از لحاظ کلینیکی است.
در گروه کنترل، %۳۰ بیماران پس از درمان و %۲۲/۲ پس از ۴ هفته پیگیری تغییرات مهم از لحاظ کلینیکی را نشان دادند. هیچگونه تفاوت معنی دار بین دو گروه در هر یک از زمان های اندازه گیری برای هر یک از معیارهای پیامد دیگر ( معیار فوگل مایر اندام فوقانی، FIM، دامنه حرکتی، و مقیاس کیفیت زندگی) وجود نداشت که بیانگر این است هر دو گروه رفتارهای مشابهی برای همه متغیرها در طی زمان نشان دادند.
در پایان نتیجه گیری شده است که rTMS (تحریک مغناطیسی مغز) همراه با فیزیوتراپی در کاهش اسپاستیسیته بعد از سکته مغزی موثر است. گرچه، تحقیقات بیشتر لازم است تا تغییرات کلینیکی پایه کاهش اسپاستیسیته به دنبال تحریک غیرتهاجمی مغز روشن شود.