5- بازی یک روش خوب برای ساختن یک مغز بهتر است
صفحه شطرنج، یا هر بازی استراتژیک دیگر را در یک مکان عمومی برای بازی قرار بدهید. به عنوان اعضای خانواده یا دوست بازی کنید و از همه بخواهید که حرکتی انجام بدهند. به این ترتیب، هر فرد، یک بازیکن ناشناس است و برنده یا بازنده ای وجود ندارد.
بازی با بازیکن ناشناس، تفکر بینایی-فضایی را درگیر می کند و باعث خلاصی از فعالیت مغز چپ( یعنی فعالیت کلامی) می شود.
انجام چنین بازی هایی در محیط کار، در صورتی که در اتاق استراحت کارکنان یا در یک محل پر رفت و آمد انجام شوند، بازی کاملی خواهند بود. زیرا اجازه می دهد فکرهای دیگر هم استراحت کنند!
6-به خودتان یک “دست” بدهید- همان “دست” غیرغالبتان
با استفاده از دست غیر غالبتان برای انجام کارها، شما سمت مقابل مغزی که معمولا بکار می گیرید را فعال می کنید.
این کار مدارها و ارتباطاتی که بطور طبیعی استفاده می کنید را غیرفعال می کند، در حالی که سمت مقابل باید بطور ناگهانی “بیدار” شود و رفتارها را هدایت کند. این کار می تواند گسترش سریع در کنترل و پروسه اطلاعات لامسه از دست را خلق کند. بنابراین، از دست غیرغالبتان برای انجام کارهای معمول، مثل گذاشتن خمیردندان روی مسواک، استفاده کنید، سپس دندان ها را با یک الگوی کاملا متفاوت از معمول مسواک بزنید.
از دست غیرغالبتان برای آرایش، شانه کردن و شکل دادن به مو، باز و بسته کردن دکمه ها، و خوردن صبحانه استفاده کنید.
7- چشم هایتان فقط یک راه دیدن است!
انجام کارها با چشم های بسته مغز را مجبور می کند تا راه های بندرت استفاده شده را فعال کند. همچنین فرصت هایی برای ارتباطات بیشتر فراهم می کند، مثل لمس فلز سرد کمربند ایمنی، یا برجستگی های روی کلیدها. بنابراین، دفعه بعد که آماده رانندگی می شوید، چشم هایتان را ببندید و فقط از حس هایتان برای شروع رانندگی استفاده کنید. کلیدهایتان را پیدا کنید، قفل در را باز کنید، روی صندلی بنشینید، کمربند ایمنی را ببندید، و استارت ماشین را بزنید. به استفاده از حس لامسه و حافظه فضایی تان ادامه دهید تا رادیو را پیدا کنید و موجش را تغییر دهید، و برف پاک کن را روشن و خاموش کنید. البته، موقع راه انداختن ماشین و حرکت کردن، چشم هایتان را باز کنید!
8-طوفان مغز
ارتباطات جدید و غیرمعمول، فلش های الکتریکی بین مناطقی که به ندرت ارتباط دارند را تحریک می کند، و استفاده از کلمه ی “طوفان” در اصطلاح “طوفان مغز” به همین دلیل است.
طوفان مغز یک تکنیک رایج مورد استفاده در بحث های گروهی است، که طی آن افراد می توانند در یک بحث گروهی آزاد، ایده ها و راه حل های خلاقانه ی جدیدی را ارائه کنند و خلاقیت گروهی خود را افزایش بدهند. این تکنیک اگر به صورت فردی هم انجام بشود، می تواند موثر باشد. در این تکنیک، افراد تشویق می شوند که فکر کنند و ایده های زیادی را تا حد امکان پیشنهاد کنند. در این تکنیک، فقط پس از پایان جلسه ی طوفان مغز، اجازه ی آنالیز، بحث، یا نقد ایده ها داده شده و به این ترتیب جلسه ارزیابی ایده ها شروع می شود. این تکنیک نیازمند مشارکت کمی و تلاش هوشیارانه است.
روش طوفان مغز در سال ۱۹۳۹ توسط آلکس اسبورن، و با این هدف که توانایی همکارانش را برای تولید ایده های جدید، غیرمعمول، و تخیلی را بهبود ببخشد، ارایه شد. هدف روش طوفان مغز تشویق افراد به ایجاد ارتباطات، سپس تبادل و غنی کردن آنها در ارتباط با سایر افراد می باشد.