پروسه توانبخشی سکته مغزی آهسته و طولانی است، و افراد ممکن است خسته و تسلیم شوند. اما، بر صبر و استقامت اصرار کنید، برای این که کار سخت، صبر و استقامت نتیجه و پایان خوبی خواهد داشت.
هدف توانبخشی برای سکته مغزی یافتن راه های جدید برای انجام کارها، حول آسیب مغزی برای پیش رفتن به جلو است. به این راه ها کوپینگ یا استراتژی های جبرانی می گویند.
معمولا، بهترین کار شروع توسعه استراتژی های کوپینگ بلافاصله پس از سکته مغزی است. این راه ها چیزهای واقعی هستند که فرد بازمانده از سکته مغزی می تواند بطور موفقیت آمیزی انجام دهد و به اهدافش دست یابد. همزمان، آنها همچنین می توانند نورون هایشان را تحریک کنند، با آگاهی و امید که در طی زمان بهبودی عملکرد مغز را خواهند دید.
بیماران با قبول مسئولیت توانبخشی خودشان، کنترل روی زندگی خودشان را مجددا بدست خواهند آورد. برای انجام این کار، آنها ابتدا لازم است همه چیز در باره آسیب شان را بیاموزند، و با آگاهی و قبول مسئولیت کار و تلاش کنند.
• آنها لازم است دریابند موارد قدرت شان چه هستند.
• آنها لازم است تلاش کنند چیزهای جدید انجام دهند.
• آنها لازم است موفقیت واحساس غرور را تجربه کنند.
• آنها لازم است اشتباه کنند و از آنها درس بگیرند.
• آنها لازم است دریابند اینک که هستند.
برای کسب مجدد عملکرد اندام فوقانی بعد از سکته مغزی، تکرار تمرینات توانبخشی اندام فوقانی بیشتر و بیشتر لازم است تا مغز بطور موفقیت آمیزی بهبود یابد. چون هر وقت فرد مبتلا دستش را حرکت می دهد، ارتباطات بین نورون های مسئول حرکات اندام فوقانی شکل گرفته و تقویت می شود. و به این دلیل است که یادگیری یک زبان بسیار مشکل است. ما باید کلمات جدید را بیشتر و بیشتر و بیشتر تکرار کنیم تا بخاطر سپرده شوند. به همین دلیل، یادگیری یک بازی و ورزش جدید نیازمند تمرینات زیادی است.
شما در حال شکل دادن ارتباطات جدید در مغز هستید، و این کار زمان بر است.
بنابراین وقتی بیمار در طی توانبخشی خسته می شود که کاملا طبیعی و قابل درک است، به او کار ظریف و پیچیده ای که انجام می دهد را یادآوری کنید:
شما مغزتان را بازسازماندهی می کنید.
شما، مثل ورزشکاران حرفه ای که مغزشان را فرا می خوانند، مغزتان را فرا می خوانید.
شما شبکه های عصبی جدیدی را شکل می دهید، که شگفت انگیز است.